یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۵

نقد "تاد مک‌کارتی" بر فیلم آلفانزو کوآرون؛

«جاذبه»؛ کنسرتی هماهنگ با ساختاری زیبا

نمایی ازفیلم «جاذبه»پرفروش ترین فیلم سینماهای جهان

تاد مک کارتی در نقد بر فیلم جاذبه این فیلم را موفق در فروش خواند و ریتم فیلم را چون کنسرتی وصف کرد که با چرخش دوربین دور شاتل فضایی به ظرافتی زیبا در پایان می‌رسد.

به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوود ریپورتر، تاد مک کارتی از منتقدان صاحب نام در نقدی بر فیلم «جاذبه»(Gravity) به کارگردانی آلفانزو کوآرون این چنین نوشت:

پس از تماشای فیلم سینمایی «جاذبه» متوجه می‌شوید این فیلم از فیلم‌هایی است که در ساختار فضایی به زیبایی و واقع‌بینانه طراحی شده است. فیلمی که کوآرون ساخته داستانی از اتفاقی است برای بقا، زنده ماندن. داستانی که پر از تنش است و مخاطب را شگفت‌زده می کند. جاذبه برای مخاطب نفس‌گیر است و او را غافلگیر می‌کند.

نه تنها جاذبه یک فیلم علمی تخیلی به معنای متعارف نیست بلکه در فیلم آلفانزو کوآرون که پس از هفت سال به عنوان فیلم بلند کارگردانی کرده نه خبری از آدم های فضایی است، نه کشتی های فضایی و نه جوامع ناکجاآباد، فقط در این زمان که فیلم اتفاق می افتد یعنی در 90 دقیقه تماشاگر شاهد منظره تلاشی صمیمی از یک زن و مرد است که در خصمانه ترین محیط ممکن با آن رو به رو هستند.

فیلمی که استودیو برادران وارنر روی آن سرمایه‌گذاری کرده است ابتدا در جشنواره ونیز سپس در جشنواره تلورید روی پرده رفت و به سرعت روی پای خود ایستاد و در فروش موفق شد. «جاذبه» در حقیقت فیلمی است هوشمندانه که هنری نیست. فضای درام فیلم بسیار خیره‌کننده طراحی شده و می توان گفت این فیلم یک معیار سنجش در این زمینه است. سه بعدی که به این کار افزوده شده مثال زدنی است و طراحی فیلم روی آی مکس به نظر بزرگ می‌رسد. می‌توان گفت این فیلم نمونه موفق تجاری در جهان است.

جرج کلونی در نقش فضانورد با تجربه، مت کُوالسکی در حالی که روی جایگاه خود در مدار دور زمین نشسته و منتظر آغاز ماموریت خود است با لحنی طنزآمیز می‌گوید: "هیوستون،من احساس بدی نسبت به این ماموریت دارم". این لحن در 13 دقیقه، وقتی که بینندگان آرواره‌هایشان باز مانده بود آنها را وارد شاتی می کند که برخی از آنها با آن موافقند. این صحنه در حقیقت همچون کنسرتی است که چرخش شاتل را متوازن با حرکت دوربین در آورده است. چرخ زدن و حرکت پایین افتادن و جور کردن حرکت ها با حرکت شاتل فضایی و حرکت همه آنها با «مت»، کسی که با لباس فضایی متصل به خودش حرکت می کند و دانشمندان درحال بررسی هستند تا مشکل را حل کنند همه و همه آنقدر هیجان انگیز است و با ظرافت طراحی شده که نمی گذارد هیچ تماشاگری حتی گاه به گاه خمیازه کشد و باعث می شود که با خود بگوید "چگونه ای کار را انجام داد؟". این فیلم موجب می شود تا تمام تماشاگران را به تماشای فیلم وادارد.

داستان فیلم که توسط کوآرون و پسرش جونس نوشته شده ساده و برای فهم آسان است. قبل از اینکه کوآرون در فیلمبرداری اولین کات خود را بدهد اوضاع آشفته برای تماشاگر فیلم ایجاد می کند. در این قسمت از فیلم «جاذبه»، کارگردان مثل دیگر بخش های فیلم از طریق یک ترکیب شگفت انگیز از هدف و ذهن، تضاد بین آرامش فضای خالی و ظهور تهدید های ناگهانی،تعلیق و هیجان ایجاد کرده است. چیزی که در این قسمت از فیلم تعلیق خاصی ایجاد کرده است موسیقی وهم آوری است که دست آورد استیون پریس است و فضا را با موسیقی به سکوت مطلق می برد. از زیبایی سیاره ای به رنگ سبز، آبی و قهوه ای مایل به سبز در یک طرف و در طرف دیگر ترس کیهانی به ترور نیستی، عمق تاریکی بی نهایت از گرمای خورشید به سردی برزخ ابدی است.

این تضادها چهارچوبی احساسی برای خط روایی ایجاد می کنند بعد از اینکه کُوالسکی استون را از گم شدن در اعماق فضا نجات می دهد، شاخه های این بازی را در یک جهت غیر منتظره هدایت می شود.

همین دید است که در این جا اهمیت دارد،دیدن فضا طوری که گویی فیلم واقعا در فضا اتفاق افتاده است. دیدن فیلم برای بار اول تجربه سینمایی منحصر به فردی را رقم می زند، زیرا فکر می کنید محل فیلمبرداری فیلم واقعا فضا بوده است. «جاذبه»،این فیلم مثال زدنی و بسیاری را وسوسه کرده تا برای بار دوم و سوم دیدن این فیلم را تجربه کنند. همکاری کوآرون و همکارانش بسیاری خوب بوده است. فیلمبرداری درخشان فیلم را امنوئل لوبزکی انجام داده که تا کنون (به جز یکی) تمامی فیلم های کوآرون را فیلمبرداری کرده است.

او موفق شده از حد خود در فیلم های قبلی فراتر برود. در جاذبه تکنیک سه بعدی طوری از کار در آمده که حس می کنید می توانید در صحنه های فیلم قدم بزنید و شناور شوید. طراحی تولید اندی نیکلسن بیش تر صرف ساخت سفینه های فضایی شده که به نظر مدت زیادی از آن ها استفاده شده و شبیه ماشین های کار کرده و داغان هستند و جلوه های ویژه فضایی بی همتای تیم وبر اصلا شبیه جلوه های کامپیوتری نیستند و بیش تر به واقعیت می مانند.

«جاذبه» فارغ از هر نوع اشاره فلسفی یا معنای خاصی است. حتی می توان گفت بسیاری از افراد این روش را در فیلمنامه بسیار دوست دارند اما همین نکته در فیلم موجب آن شده که سینمارو های حرفه ای این فیلم را شاهکار ندانند و این فیلم را به عنوا یک فیلم خوب تجاری مثال بزنند. پایان‌بندی فیلم بسیار خوب بوده است.

جورج کلونی در این فیلم هر دو قابلیت مردانه و خوش رویی خود را باهم در آمیخته و شخصیتی را از خود ارائه داده که هر کسی در تنگنا و تنهایی دوست دارد چنین فردی را در کنار خود داشته باشد. سندرا بولاک هم در بهترین فیلمی که تا کنون در آن حضور داشته می درخشد و اد هریس که در فیلم از نظر بصری حضور ندارد صدا پیشگی کنترل کننده ماموریت را بر عهده داشته است.

نظرات

  • احمد رفیعی ۱۳۹۲/۰۸/۲۱ - ۱۴:۴۷
    0 0
    نقدهایی که از سینمای جهان دارید واقعا خوب است وبالاخره یک سایت جهانشمول پیدا شد که این نقدها رو منتشر کنه
  • مسعود صادقی ۱۳۹۲/۰۹/۰۴ - ۲۲:۴۶
    0 0
    جای تشکر است که نقدهای منتقدین نمونه رسانه های غربی را دارید. اگر امکان دارد این نقد ها را نیز پیامک کنید.با تشکر استاد نقد رسانه ای دانشکده صدا و سیما

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.